نگاه
رخنه در ایمان ما دارد ، نگاه
هم دل و هم جان ما خواهد ، نگاه
راز این شوریده ی آشفته حال
من ندانم از کجا خواند ، نگاه
یاد او روح و روان عاشقست
دل فقط داند چه ها دارد ، نگاه ؟
تا برد ما را به صحرای جنون
یکّه و مستانه می تازد ، نگاه
بودنش کوتاه و اوصافش بلند
در دو جمله کی رسا باشد ، نگاه ؟
مستی صد جام می آرد به جان
ساقی بی باده را ماند ، نگاه
برق او خورشید و قهرش ظلمتست
کور نابینا کجا داند ، نگاه ؟
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.