جاه ما
در این شب سیاه ما
که رخ گرفته ماه ما
سحر بیا ، سپیده زن
به شام بی پگاه ما
که آه و درد و گریه ها
به جان بُوَد گواه ما
وفای ما به روزگار
شده بساط آه ما
دَرا زنند به دیر و غیر
که عشق ما گناه ما
غم مقام و جاه و مال
به راه ماست ، چاه ما
قسم به پیر میکده
که کوی اوست ، راه ما
دلا ! به عشق خود بسوز
که سوز تست ، جاه ما
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.